واژگونی سمند در جاده نیشابور به مشهد با پنج مجروح حریق کابین آسانسور در مجیدیه مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) هشدار اورژانس مشهد: گرمازدگی شدید می‌تواند منجر به فوت شود نجات چهار شهروند از حادثه حریق منزل مسکونی در مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) مرگ پیرمرد ۷۰ ساله بر اثر کتک خوردن از پسر همسایه! قتل جوان ۳۰ ساله بر سر ارث پدر رفیقش| قاتل اعدام شد زلزله ۴.۶ ریشتری قلعه قاضی را در نزدیکی بندرعباس لرزاند باز هم رکورد گرم‌ترین روز ثبت‌شده در تاریخ شکسته شد افزایش ۲۳ درصدی مصرف آب در پی گرمای کم‌سابقه مشهد (۴ مرداد ۱۴۰۳) غلظت خون را جدی بگیرید پلیس مبارزه با مواد مخدر ۳۳ کیلوگرم موادمخدر و روانگردان را در پایتخت کشف کرد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳) | دمای مناطق گرمسیری استان به ۴۵ درجه می‌رسد با روش‌های مختلف فریز کردن رب گوجه‌فرنگی خانگی آشنا شوید جزایر گرمایی چیست؟ سه‌گانه خون بار سلطان صاحب‌قران | مروری بر حادثه ترور ناصرالدین‌شاه اختصاص ۳هزار کلاس درس به اسکان زائرین در مشهد باشگاه پشت میزنشین‌ها | چند حرکت ورزشی مخصوص کارمندان دانش‌آموزان و دانشجویان برای اعزام به سفر‌های زیارتی مانعی ندارند انفعال نهاد‌های بین المللی در زمینه ساخت مدرسه برای دانش آموزان اتباع در  مشهد سامان‌دهی بیش‌از ۵ هزار و ۶۰۰ شیء فرهنگی در خراسان‌رضوی نمرات فاجعه‌بار آزمون‌های نهایی کشور | تداوم افت نمرات در خراسان‌رضوی اجرای حکم قصاص مردی که مهمان برادرش را به قتل رسانده بود + عکس
سرخط خبرها

بدون نگرانی با HIV مثبت‌ها ارتباط داشته باشیم

  • کد خبر: ۱۰۳۵۴
  • ۱۰ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۹
بدون نگرانی با HIV مثبت‌ها ارتباط داشته باشیم
دکتر محمد علی حسین پور کارشناس مسئول بیماری های عفونی و رفتاری معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال هاست که به دلیل شغلم با بسیاری از بیماران اچ آی وی مثبت سرو کار دارم. معمولا خیلی‌ها در برخورد با من اولین سؤالی که به ذهنشان می‌رسد، این است که «در این سال‌ها که با چنین افرادی ارتباط داشته ام، خودم مبتلا نشده ام؟» یا «نمی ترسم از اینکه با چنین افرادی دائم در ارتباط هستم؟». پاسخ همه این پرسش‌ها یک جمله بیشتر نیست و آن هم اینکه رفتار‌های آگاهانه ترس ندارد.
مضمون همه این پرسش‌ها گواه یک مطلب است و آن اینکه مردم ما اطلاع و آگاهی کمی درباره این بیماری دارند و شاید یکی از دلایلی مهمی که سبب می‌شود برخی گرفتار این بیماری شوند، همین اطلاعات کم و ناقص باشد. آگاهی نادرست مردم باعث شده است با مبتلایان به این بیماری هم در جامعه درست رفتار نشود.
بیماران به دلیل نگاه منفی جامعه به آن‌ها و ترس از رها شدن و برچسب‌هایی که به آن‌ها زده می‌شود، در بیشتر مواقع بیماری خود را از دیگران پنهان می‌کنند. پنهان کردن بیماری سبب می‌شود موج پنهانی ابتلا شیوع پیدا کند و این موضوع برای جامعه بسیار خطرناک است؛ بنابراین آنچه ضروری است برداشتن برچسب و بار منفی بیماری است تا بیماران بتوانند به راحتی برای درمان و آزمایش دادن اقدام کنند. درست مانند برخوردی که با پدیده اعتیاد داشتیم و اکنون جامعه این گروه را بهتر می‌پذیرد.
بار‌ها شاهد بوده ایم فردی که اچ آی وی مثبت دارد، از جمع خانواده طرد و از محبت و حمایتشان محروم شده است؛ درحالی که این بیماران بیشتر از هر بیمار دیگری احتیاج به حمایت دارند. به همین دلیل در همه این سال‌ها تمام تلاشم را کرده ام که ۲ اصل مهم را همواره سرلوحه کارم قرار بدهم؛ اول آگاهی دادن به خانواده‌های بیماران و دوم پذیرش بیمار و ارتباط با او.
این نکته را همیشه در ارتباط هایم با بیمارانم به کار گرفته ام؛ برای مثال هنگامی که آن‌ها وارد مرکز مشاوره می‌شوند، با آن‌ها خیلی گرم احوال پرسی می‌کنم و شماره تلفنم را در اختیارشان قرار می‌دهم که بتوانند حتی خارج از ساعت اداری با من در ارتباط باشند. این کار‌ها گرچه گاهی باعث اعتراض همکارانم می‌شود، می‌دانستم و می‌دانم که این ارتباط نزدیک من با آن‌ها و درک کردن شرایطشان است که سبب مراجعه مجدد آن‌ها به مرکز می‌شود.
یادم است در یکی از روستا‌های شهر‌های اطراف مشهد که محل خدمتم بود، بانویی که همسر دوم فردی شده بود، از همسرش ایدز گرفته بود. اهالی روستا متوجه ابتلای آن بانو به اچ آی وی شده بودند. حالا تصور کنید آن‌ها چه رفتاری بدی با این فرد داشتند؛ او را در جمع خودشان راه نمی‌دانند، اگر به مجالس روضه اهالی می‌رفت، جلو چشم‌های خودش استکان چایش و وسایلی را که استفاده کرده بود، به سطل آشغال می‌انداختند. آن‌ها تصور می‌کردند چنین فردی دیگر تقیدات مذهبی هم ندارد. هرچند سخت بود، با اهالی روستا ارتباط گرفتیم و به آن‌ها درباره بیماری و نحوه انتقالش اطلاعاتی دادیم تا شرایط کمی تغییر کرد.
در این سال‌ها برای اینکه آگاهی و اطلاع خانواده‌های مبتلایان درباره بیماری بیشتر شود، حتی به جمع‌های خانوادگی شان می‌رفتم و توضیح می‌دادم و در آخر با فرد مبتلا دست می‌دادم و روبوسی می‌کردم که بدانند مشکلی پیش نمی‌آید؛ حتی در مرکز مشاوره بدون دستکش با آن‌ها دست می‌دادم. پانسمان زخم هایشان را عوض می‌کردم تا تابو‌ها درباره ابتلا به این بیماری هرچه بیشتر شکسته شود. دیدن این رفتار‌ها از سوی یک پزشک، هزاران برابر بیشتر از یک سخنرانی یک ساعته برای مردم تأثیر دارد.
موضوع مهم دیگری که در این سال‌ها جای خالی اش را احساس کردم، اطلاع رسانی صحیح و درست به افراد جامعه بود. ما در حاشیه شهر به دلیل فعالیت پایگاه‌ها و داوطلبان سلامت، دسترسی بهتری برای اطلاع رسانی و ارائه خدمات به مردم داریم، اما در مرکز شهر حتی با افراد تحصیل کرده‌ای روبه رو هستیم که اطلاعات کم یا ناقصی درباره این بیماری دارند؛ ازاین رو همچنان نیاز است که دوره‌های آموزشی برای همه افراد، از پزشک و پرستار گرفته تا بچه ها، برگزار کنیم و درباره نحوه انتقال بیماری، پیشگیری ساده و درمان آن توضیح بدهیم تا موج وحشت و نگرانی بی دلیل جامعه درباره این بیماری از بین برود.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->